یادداشت های گاه و بیگاه

از همه جا، از همه چیز

یادداشت های گاه و بیگاه

از همه جا، از همه چیز

هرگاه موضوعی به نظرم جالب برسد، در این وبلاگ درباره آن می نویسم. برای جزئیات بیشت صفحه«درباره» را بخوانید.

سامانه های خدمات اینترنتی ایرانی

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۵۰ ب.ظ

این سایت ها و سامانه های وطنی را به خاطر بسپارید. در روز مبادا به درد می خورند:

  • موتورهای جستجو
    • yooz.ir
    • parseek.ir
    • parsijoo.ir
  • جستجوی علمی، مقالات و کتابها
    • elmnet.ir
    • sid.ir
  • مسافرت
    • safar724.ir
    • alibaba.ir
  • سایت های خبری
    • isna.ir
    • basna.ir
  • پیام رسانها و شبکه های اجتماعی
    • بله bale.ai
    • ایتا eitaa.ir
  • عکس و فیلم
    • aparat.ir
  • محرم منصوری زاده

پس از باران

جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۴۰ ق.ظ

پس از باران 1اقدامات فرمانداری و شهرداری گرمی برای لایروبی رودخانه گرمی چای

عکس از کانال تلگرامی آزادلو

  • محرم منصوری زاده

به اطلاع عموم علاقمندان می رسانم که هشتمین کنفرانس بین المللی فناوری اطلاعات و دانش در روزهای 17-18 شهریورماه 1395 در دانشگاه بوعلی سینا برگزار خواهد شد. برای اطلاعات بیشتر به نشانی زیر مراجعه کنید:

 

ikt2016.basu.ac.ir

  • محرم منصوری زاده

دو وبلاگ موازی

جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ق.ظ

مدتهاست که مطالب این وبلاگ را همزمان یا با کمی تاخیر در وبلاگ دیگرم به آدرس زیر هم می نویسم.  تصور می کنم که تفکر مشعشع من باید همواره در دسترس سیل علاقمندان، خوانندگان و مریدان باشد. مدیونید اگر فکر کنید دچار خودشیفتگی مزمن پیشرونده شده ام!

آدرس در اینجا نوشتم اما هنگام ثبت این پیغام خطا را دیدم:

خطا
امکان درج چنین پستی به دلیل وجود اسکریپ یا لینک غیرمجاز وجود ندارد
بازگشت

مشخص شد که بلاگفا در کل کل غیر حرفه ای با بلاگ افتاده است. امیدوارم دو طرف کمی شیک تر و مجلسی تر رفتار کنند.

آدرس جدید شبیه همین آدرس بلاگفا است، فقط کافی است fa را از انتهای blogfa بردارید و پسوند .ir را به جای .com بنویسید:

 

http://mansoorm.blogfa.ir

 

خدا آخر و عاقبت همه ما را بخیر کند.

  • محرم منصوری زاده

سامانه های آموزشی اینترنتی، فرصت یا تهدید؟

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۸ ب.ظ

اخیرا سامانه های آموزشهای الکترونیکی تحت وب و در راس آنها کلاسهای آموزشی درسهای دانشگاهی و پیش دانشگاهی رواج گسترده ای یافته است. از مزیت های عمده این آموزشها می توان محتوای مناسب، ارائه منسجم و منظم و همچنین دسترسی آسان را نام برد. آکادمی خان، کلاس درس و اخیرا coursera 1   از جمله این سامانه ها هستند. همین چند هفته پیش در جلسه مصاحبه آزمون دکتری دو نفر گواهی پایان دوره درس یادگیری ماشین را از همین سامانه در دست داشتند. این درس را یکی از اساتید باسابقه دانشگاه استنفورد ارائه می کند. مجموعه از ویدیوهای تدریس، محتوای متنی و تمرین های برنامه نویسی و تکالیف هفتگی محتوای این درس را تشکیل می دهند.  با سوال جوابهایی که مطرح شد؛ مشخص شد که این دانشجویان مفاهیم ارائه شده در این درس را به خوبی یادگرفته اند و حیطه های کاربردی این علم را کاملا می شناسند. 

 شعار همه این سامانه ها ایجاد فرصت برابر برای همه جویندگان علم و فناوری است. به این امید که - به قول یکی از بنیان گذاران این سامانه ها -  شاید استیوجابز بعدی از روستایی در آفریقای جنوبی بیاید. سوال این است که با ظهور و گسترش این سامانه ها دانشگاه های فعلی چه جایگاهی خواهند داشت؟ آیا وجود آنها خطری بر نظام آموزش عالی ما خواهد بود؟ گرایش دانشجویان ما به این سامانه ها آیا زمینه سلطه دیگری بر کشور را ایجاد خواهد کرد؟

اخیرا در همایشی2 که با عنوان مهارت آموزی و اشتغال برگزار شد؛ دو تن از مدیران ارشد دولتی به این موضوع پرداخته و نکاتی را بیان کردند3 که مهمترین آنها این دو نکته بود: دانشگاه های ما از اهداف اولیه خود یعنی تولید علم، تولید فناوری و تولید نیروی ماهر فاصله گرفته اند و به موسساتی تبدیل یافته اند که که تنها فارغ التحصیل بیکار تولید می کنند. نبود این دانشگاه ها بهتر از بودنشان است. زیرا با هزینه کمتر و با خرج دلارهای نفتی می توان بهترین فناوری های مطابق دانش روز را وارد و استفاده کرد. البته مدیر مزبور این سخن را به طعنه و کنایه گفت و منظورش این بود که در هر صورت باید فکری به حال نظام آموزش عالی بشود و دانشگاه از این وضعیتی که در بهترین حالت نخبگان مورد نیاز سایر کشورهای جهان را تولید می کند؛ خارج شود. یعنی پایان حیات دانشگاه ما با یا بدون این سامانه ها امری اجتناب ناپذیر است.

نکته دیگر، خطر سامانه های آموزشی آنلاین بر دانشگاه های ما است. این نکته مورد تاکید قرار گرفت که با وجود این سامانه ها و ترجمه محتوای آنها به فارسی دیگر جایگاهی برای دانشگاه های ما نخواهد ماند. زیرا مخاطب در یک سو با درسهایی مواجه خواهد شد که به بهترین وجه به وسیله غولهای علمی دنیا مانند دانشگاه های تراز اول آمریکا و اروپا ارائه می شوند و در سوی دیگر دانشگاه خود ما را خواهد دید که گرچه در هر کوچه شعبه ای دارد اما محتوای آموزشی آنها قدیمی است و بسیاری از مراکز آموزشی از ابتدایی ترین استانداردها مانند فضای آموزشی، آزمایشگاه و استاد متخصص بی بهره اند. سخنران محترم از این اتفاق با عنوان «امپریالیسم آموزشی » یاد کرد و گفت که در چنین فضایی دانشگاه های ما توان رقابت و نهایتا شانس حیات نخواهند داشت.

نکته مغفول در سخنان فوق این است که اگر سامانه ای مثل coursera  تهدیدی برای دانشگاه های سنتی است؛ چرا استنفورد با افتخار چنین سامانه ای را راه انداخته و از آن پشتیبانی می کند؟ یادآوری می کنم که این سامانه منحصرا تحت مدیریت استنفورد نیست و هم اکنون بیش از 100 دانشگاه در تولید درسهای این سامانه مشارکت دارند. می توان گفت که وجود چنین سامانه هایی برای ارائه درس به شکل منسجم و یکسان برای عده  وسیعی از کاربران مفید و حتی ضروری است اما تدریس و آموزش تنها یکی از وظایف دانشگاه است. بررسی نیازهای فعلی و آینده جامعه، حل مسایل موجود و اصلاح روش ها و رویکردهای فعلی زندگی به کمک فعالیت های پژوهشی در دانشگاه ها صورت می گیرد. یعنی با وجود coursera  دانشگاه ها می توانند برای فعالیت های آموزشی از محتوای به روز و یکسان با دانشگاه های دیگر استفاده کنند و از سوی دیگر انرژی خود را صرف وظایف پژوهشی بنمایند. در این میان بدیهی است که با وجود چنین سامانه ای موسساتی که اسم دانشگاه را یدک می کشند اما امکانات و برنامه های آنها در سطح قابل قبولی نیست، جایی برای ادامه زندگی نخواهند داشت و نباید هم داشته باشند.


مراجع

1: http://kelasedars.org/ و http://khanacademy.org/  و http://coursera.org/

2: http://hamayesh.irantvto.ir/

3: http://www.irantvto.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=155&newsview=44533

http://www.irantvto.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=155&newsview=44535


  • محرم منصوری زاده

اگر سنگی ز کوی دلبر آید

شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۳۹ ب.ظ
یادش بخیر، هفته نامه گل آقا یک شخصیتی داشت به نام «آسیب پذیر». هر چه مشکل و مانع و بلا و آسیب که در روزگار بود؛ سهم این شخصیت بود. سنگ آسمانی هم که می خواست به زمین بیفتد؛ نشانی منزل این آقا دستش بود! حالا شده حکایت من و دلخوشی هایم که یکی یکی رنگ می بازند.

آن اوایل که تازه دکتری را تمام کرده بودم؛ خیلی خوشحال بودم که به من دکتر می گفتند! اما این خوشحالی دیری نپایید؛ آنقدر دکتر قلابی و سه سوت پیدا شدند که اگر به کسی می گفتی دکتر ؛ اخم می کرد. طبیعی است من هم اخم می کردم! دوستان گفتند پس چی صدایت کنیم؟ گفتم: به اسم! خیلی هم خوب است. اصلا اگر عنوان ضروری است؛ یک پیشوند «حاج» هم بگویید! خلاصه با این عنوان حاجی کلی لذت می بردیم که قضایای فرودگاه جده پیش آمد و طوری شد که اگر به کسی حاجی بگویند؛ اخم می کند! 
از بحث عنوان که بگذریم؛ به دوست بزرگوار خوش خوراکی می رسیم که خیلی اهل گردش  و گشت و گذار است. هر وقت هم که به خانه شان می رویم یک برنامه گردشی-تفریحی تدارک می بیند و حداقل یکی دو روزی خوش می گذرانیم. بلال، کباب و آش دوغ هم پای ثابت این برنامه هاست. اما مگر روزگار می گذارد؟ همین چند روز پیش این دوست ما با احساس درد در قفسه سینه به پزشک مراجعه کرد و تشخیص داده شد که رگهای قلبش گرفته ! اورژانسی بستری کردند و رگهای قلبش را ترمیم کردند و در تتمه اش گفتند: کباب ممنوع! کلا گوشت قرمز ممنوع! کلا غذایی که اندکی هم چربی دارد ممنوع! 

اینجاست که شاعر در وصف حال می گوید: اگر سنگی ز کوی دلبر آید/ تو را بر پا و ما را بر سر آید!  حالا داریم برای دو مورد دعا می کنیم: سلامتی این دوست مان و ممنوع نشدن آش دوغ!

  • محرم منصوری زاده

نان و کره

سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۲۹ ب.ظ
یادداشت های گاه و بیگاه - نان و کرهکره گیاهی

بیست سالی می شد که کره نخورده بودم. نخوردنش هم به میل خودم نبود؛ خیلی هم دوست داشتم؛ ولی کره یکی از مهمترین محصولات یک خانواده روستایی بود که نهایتا به فروش می رفت و صرف خرید چیزهایی مثل لباس، ظروف و البته روغن نباتی می شد. بعدها که کمی اطلاعات عمومیم بهتر شدو به موازات آن بخش زیادی از روزهای زندگیم در شهر گذشت؛ باور کردم که برای حفظ سلامتی نباید کره بخورم!

دوشنبه گذشته مثل هفته های قبل ساعت هفت صبح در سرما و یخبندان به سمت تویسرکان راه افتادیم. جاده خشک بود و فقط سوز سرما را می شد حس کرد. بعد از اینکه آخرین همسفر هم سوار شد و سلام علیکی کردیم؛ کمربند را بستم و خوابیدم؛ مثل همیشه. می دانستم که نزدیک تونل، ورودی شهر یا نهایتا سه راه دانشکده بیدار خواهم شد. 

از خواب پریدم و دیدم همسفران خیلی نگران و نارحتند. می گفتند: خدا رحم کرد؛ ممکن بود ماشین از جاده خارج شود  یا با خاوری که از روبرو می آمد؛ برخورد کند. معلوم شد که در چاله چوله های پیچی در مسیر جوکار به تویسرکان آبی جمع شده و یخ بسته و ماشین ما هم بدجوری سُر خورده .  خطر هم خیلی جدی بوده. البته من تنها چیزی که فهمیدم این بود که تکانهای شدید ماشین مرا از خواب پرانده! به هر حال به لطف خدا به خیر گذشت.

ظهر که در دانشکده ناهار آوردند؛ مثل همیشه کنارش یک قالب کوچک کره گیاهی بود. هیچ وقت نمی خوردمش. همه به خاطر کره بودنش؛ هم به خاطر گیاهی بودنش! خواستم مثل همیشه بگذارمش کنار سینی. برداشتمش ؛ همین طوری که در دستم بود؛ یادم افتاد که من هیچ وقت مزه آن را نچشیده ام؛ اگر امروز ماشین ما را به دیار باقی می فرستاد؛ در حالی از دنیا می رفتم که مزه کره گیاهی را نفهمیده بودم! برش گرداندم روی برنج هندی و برای اولین بار کره گیاهی هم خوردم.

مزه یا طعم خاص و جالبی نداشت؛ از این به بعد هم نمی خورمش؛ نه به خاطر حفظ سلامتی؛ زیرا با این همه تهدید ریز و درشت که یکیش همین رانندگی است؛ کره بیچاره هیچ نقش ملموسی در به خطر انداختن سلامتی ما ندارد؛ تنها به خاطر اینکه طعمش را نمی پسندم.

 


,,,
  • محرم منصوری زاده

دعای صبحگاهی

سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۰۱ ق.ظ
یادداشت های گاه و بیگاه - دعای صبحگاهیوزیر امور خارجه، رازی را هم برای جوانان فاش کرد. او گفت هر روز بعد از نماز صبح و نیز پیش از مذاکرات هسته ای شش آیه قرآن را می خواند؛ آیاتی که حتی اگر خواننده آن هم بخواهد خودش را در مهلکه بیندازد خدا مانع خواهد شد.


1- قُل لَنْ یُصیبَنا اِلاّ ما کَتَبَ اللهُ لَنا هُوَ مَوْلنا وَ عَلَی اللهِ فَلْیَتَوَّکَّلِ الْمُؤمِنُون.
سوره توبه- آیه 51



سوره یونس – آیه 107
و اگر خدا به تو زیانی برساند ، جز او کسی دفع آن نتواند کرد و اگر برای تو خیری بخواهد، هیچ کس فضل او را باز نتواند داشت. فضل خود را به هر کس از بندگانش که بخواهد می رساند و او آمرزنده و مهربان است.

3- وَ ما مِنْ دابَّهٍ فی الْأرْضِ اِلاّ عَلَی اللهِ ر‍ِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلُّ فی کِتابٍ مُبینٍ.
سوره هود – آیه 6
و نیست هیچ جنبنده ای در زمین مگر به خداست روزی او و می داند قرارگاهش و آرامگاهش را به جملگی در کتابی روشن است.

4- وَ کَاَیَّنْ مِنْ دابَّهٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَها اللهُ یَرْزُقُها وَ اِیّاکُمْ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ
سوره عنکبوت – آیه 60
و چه بسیار جنبنده برنمی دارد روزی خود را، خدا روزی می دهد او را و شما را و او شنوای داناست.

5- ما یَفْتَحِ اللهُ لِلنّاسِ مِنْ رَحْمَهٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ.
سوره فاطر- آیه 2
آنچه گشاده گرداند خدا برای مردمان از رحمت، پس نیست بازگیرنده مر آنرا و آنچه را بازگیرد پس نیست فرستنده مر او را بعد از گرفتن او و اوست غالب درست کردار.

6- وَ لَئِنْ سَاَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْأرْضَ لَیَقُولُنَّ اللهُ قُلْ اَفَرَاَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ اِنْ اَرادِنیَ اللهُ بِضُّرً هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضٌرِّهِ اَوْ اَرادَنی بِرَحْمَهٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللهُ عَلَیهِ یَتَوَکَلُّ الْمُتَوَکَلُّونَ
سوره زمر- آیه 38
و اگر بپرسی از ایشان کی آفرید آسمان ها و زمین را هر آینه خواهند گفت البته خدا. بگو خبر دهید که آنچه را می خوانید از غیر خدا اگر خواست به من خدای ضرری را آیا ایشانند دفع کننده ضررش، یا اگر خواست به من رحمت و احسانی آیا ایشانند بازدارندگان رحمتش. بگو که بس است مر خدا بر او توکل می کنند توکل کنندگان.

منبع:خبرگزاری ایرنا

 


,,,
  • محرم منصوری زاده

یک نتیجه عجیب از جستجوی گوگل

دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۴۵ ب.ظ

دنباله آیین نامه ترم طلایی می گشتم که گوگل چنین پاسخ داد:

جستجوی عجیب گوگل


فکر می کنم آن یک حرف فاصله بین site  و ac.ir  مشکل را به وجود آورده است.


  • محرم منصوری زاده

همراه فالگوش

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۵۵ ق.ظ
یادداشت های گاه و بیگاه - همراه فالگوش

سی ام برج دی پیامک آمده: تور لحظه آخر مالزی، هر نفر فقط 950 هزار تومان! از همانها کهقبلاهم درباره شان گفتم. از همان لحظه ای که حقوق سرماه کارمندان واریز می شود؛ شرکتهای مسافرتی و بازرگانی و ... فعال می شوند برای خالی کردن این بار سنگین از جیب خانواده ها!

اخیرا احساس می کنم که همراه اول به همراه این شرکت ها پشت در خانه های مردم فالگوش هم می ایستند. نشان به آن نشانی که هر وقت بحثی مربوط به مشکل خاصی در خانه ما اتفاق می افتد؛ فردایش پیامکی برای حل  حل آن مشکل به دست ما می رسد. نمونه اش همین هفته پیش !کمی سر درد داشتم؛ بحثی درباره دلایل آن مطرح شد و نتیجه گیری کردیم که دلیل اصلیش اضافه وزن بنده است؛ صبح فرداش پیامک آمد : «روشهای پیشگیری از سردرد ، هر پیام ۱۰۰ تومان ! »  یا « کاهش وزن سریع با متد کانادایی، هر پیام ۵۰ تومان». آخر ماه هم که موجودی  ته میکشد و سر تخصیص ریالهای آخر بحث  اهم و مهم پیش می آید، گاهی اندکی نمک زندگی هم این وسط پاشیده می شود. اینجاست که صبح فردایش این پیامک می رسد: «روشهای تفاهم با همسر، هر پیام ۱۰۰ تومان». «بهترین جملات برای آشتی با همسر، هر پیام ۱۰۰ تومان » ،«چگونه بر خشم خود در برابر همسر و فرزندان غلبه کنیم؟ هر پیام ۵۰ تومان»


,,
  • محرم منصوری زاده