وقتی همه سر کارند!
دوستی تعریف می کرد که «سالی در دهه هفتاد شمسی والدین محترم قول دادند که تعطیلات عید را به لوس آنجلس می رویم. آذر ماه که شد؛ گفتند آمریکا برویم برای چی؟ همین دوبی مثل آمریکاست؛ هزینه اش هم کمتر است. بهمن ماه تصمیم بر این شد که عید را به کیش خودمان برویم. اسفند ماه به خاطر شلوغی کیش تصمیم گرفتیم که به شابدوالعظیم برویم. عید که شد؛ همین هم یادشان رفت!". حالا این شده حکایت من و پیامک های تبلیغاتی.
حقوق کارمندان دولت معمولا از بیست و چهارم ماه به بعد پرداخت می شود. شرکت های مختلف مسافرتی و بازرگانی هم درست از همین زمان برای خالی کردن حساب این کارمندان فعال می شوند. تبلیغ تلفنی و پیامکی یکی از آن فعالیت هاست. این پیامک ها روند جالبی دارند. دقت بفرمایید:
بیست و چهارم : پیامک های «تور 5 روزه خارجی فقط دو سه میلیون تومان » گوشی موبایلم را به صدا در می آورند. مقصد همه جاست؛ آنتالیا، قبرس، گرجستان، و برخی جاها که برای اولین بار اسمشان را می بینم!
بیست و پنچم: پیامک «تور دو روزه کیش» می رسد. گاهی هم جاهای دیگر مثل کاشان و سرعین اردبیل و...
بیست و ششم: اطلاعیه فروش فوق العاده پوشاک و لوازم خانگی همراه با تور رایگان شابدالعظیم!
بیست و هفتم: برنامه شاد و مفرح عمو پورنگ یا عمو حمید یا خاله شادونه یا یکی دیگر در همین مایه ها!
بیست و هشتم: خانم مودبی از ایرانسل تماس می گیرد و خبر می دهد که سیم کارتی با شماره ویژه ای برای من دارد و آن را بیست هزار تومان به من می فروشد!
بیست و نهم: از شرکت بیمه پیامک می رسد که بیمه ماشین تمام شده و باید هرچه زودتر اقدام کنم. تاکید می کند که جمعه بیمه ندارم و نباید ماشین را بیرون ببرم!
سی ام: آقای مامور بیمه هر هشت ساعت یکبار زنگ می زند و یادآوری می کند.
سی و یکم: همه می فهمند که سرکارند و از ما آبی گرم نمی شود! دیگر پیامکی نمی رسد. تماسی هم نمی گیرند. همه فراموشم می کنند تا بیست و چهارم ماه بعد!
- ۰ نظر
- ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۴۹