یادداشت های گاه و بیگاه

از همه جا، از همه چیز

یادداشت های گاه و بیگاه

از همه جا، از همه چیز

هرگاه موضوعی به نظرم جالب برسد، در این وبلاگ درباره آن می نویسم. برای جزئیات بیشت صفحه«درباره» را بخوانید.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تویسرکان» ثبت شده است

نان و کره

سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۲۹ ب.ظ
یادداشت های گاه و بیگاه - نان و کرهکره گیاهی

بیست سالی می شد که کره نخورده بودم. نخوردنش هم به میل خودم نبود؛ خیلی هم دوست داشتم؛ ولی کره یکی از مهمترین محصولات یک خانواده روستایی بود که نهایتا به فروش می رفت و صرف خرید چیزهایی مثل لباس، ظروف و البته روغن نباتی می شد. بعدها که کمی اطلاعات عمومیم بهتر شدو به موازات آن بخش زیادی از روزهای زندگیم در شهر گذشت؛ باور کردم که برای حفظ سلامتی نباید کره بخورم!

دوشنبه گذشته مثل هفته های قبل ساعت هفت صبح در سرما و یخبندان به سمت تویسرکان راه افتادیم. جاده خشک بود و فقط سوز سرما را می شد حس کرد. بعد از اینکه آخرین همسفر هم سوار شد و سلام علیکی کردیم؛ کمربند را بستم و خوابیدم؛ مثل همیشه. می دانستم که نزدیک تونل، ورودی شهر یا نهایتا سه راه دانشکده بیدار خواهم شد. 

از خواب پریدم و دیدم همسفران خیلی نگران و نارحتند. می گفتند: خدا رحم کرد؛ ممکن بود ماشین از جاده خارج شود  یا با خاوری که از روبرو می آمد؛ برخورد کند. معلوم شد که در چاله چوله های پیچی در مسیر جوکار به تویسرکان آبی جمع شده و یخ بسته و ماشین ما هم بدجوری سُر خورده .  خطر هم خیلی جدی بوده. البته من تنها چیزی که فهمیدم این بود که تکانهای شدید ماشین مرا از خواب پرانده! به هر حال به لطف خدا به خیر گذشت.

ظهر که در دانشکده ناهار آوردند؛ مثل همیشه کنارش یک قالب کوچک کره گیاهی بود. هیچ وقت نمی خوردمش. همه به خاطر کره بودنش؛ هم به خاطر گیاهی بودنش! خواستم مثل همیشه بگذارمش کنار سینی. برداشتمش ؛ همین طوری که در دستم بود؛ یادم افتاد که من هیچ وقت مزه آن را نچشیده ام؛ اگر امروز ماشین ما را به دیار باقی می فرستاد؛ در حالی از دنیا می رفتم که مزه کره گیاهی را نفهمیده بودم! برش گرداندم روی برنج هندی و برای اولین بار کره گیاهی هم خوردم.

مزه یا طعم خاص و جالبی نداشت؛ از این به بعد هم نمی خورمش؛ نه به خاطر حفظ سلامتی؛ زیرا با این همه تهدید ریز و درشت که یکیش همین رانندگی است؛ کره بیچاره هیچ نقش ملموسی در به خطر انداختن سلامتی ما ندارد؛ تنها به خاطر اینکه طعمش را نمی پسندم.

 


,,,
  • محرم منصوری زاده

انسان و طبیعت

سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۱، ۰۱:۱۵ ق.ظ
یادداشت های گاه و بیگاه - انسان و طبیعت

اینجا دشتی زیبا در استان همدان بین سه شهر ملایر، تویسرکان و نهاوند است. استان همدان منطقه کوهی -دشتی است که انگاری یکی با دست بین دشتهای کوچک حصاری از کوه و تپه کشیده است. در مقایسه با منطقه خودمان - آذربایجان، اردبیل - می توان گفت که کوه ها و تپه ها ارتفاع کمتری دارند و  دشت های همدان خیلی کوچکتر هستند.  ناحیه  هموار اردبیل از دو بخش دشت وسیع اردبیل و جلگه پهناور مغان تشکیل یافته است اما اینجا در همدان به ازای هر شهر یک دشت کوچکی می توان دید! برای دیدن تصویر بزرگتر روی آن کلیک کنید.

   

منظره ای از این دشت از بالای بلندترین تپه


 

تپه های این منطقه عموما شیب ملایم و ارتفاع کمی دارند


  

قدرنشناسی انسان از طبیعت

 در مقابل این همه زیبایی و نعمتی که طبیعت به انسان هدیه می کند، پاسخ انسان تلی از زباله هاست. در جای جای این دشت این منظره نچسب را می توان دید.


  • محرم منصوری زاده