یادداشت های گاه و بیگاه

از همه جا، از همه چیز

یادداشت های گاه و بیگاه

از همه جا، از همه چیز

هرگاه موضوعی به نظرم جالب برسد، در این وبلاگ درباره آن می نویسم. برای جزئیات بیشت صفحه«درباره» را بخوانید.

کلاه گیس

شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۸۸، ۰۷:۱۳ ق.ظ
یادداشت های گاه و بیگاه - کلاه گیس

عصر جمعه فیلم کمدی "کلاه گیس" ساخته سعید عالم زاده را دیدم. داستان خیلی معمولی کلاه گیسی که به صورت اتفاقی وارد خانواده ای می شود و دست هر مردی که می رسد؛ شک همسرش را برمی انگیزد و خلاصه چندین دعوای خانوادگی تو در تو با جملات و مکالمه های با نمک و خنده دار. فیلم تا دو سه دقیقه آخر همین ریتم شاد را دنبال می کند و به نظر می رسد که هدف سازنده نیز همین سرگرمی ساده است. بویژه اینکه بازیگرانی مثل لولایی و فیض نوروزی هم کارنامه ای پر از این نوع فیلمها دارند. 

 صحنه آخر فیلم اماروایتی دیگر دارد. جایی که همه افراد درگیر ماجرا از پزشک درمانگاه تا دختر نوجوان خانواده در مرکز تخلیه زباله تهران غرق در انواع آت و آشغال دنبال کلاه گیسی می گردند که به گفته صاحبانش صد ملیون فقط مژدگانی یابنده آن است! فیلم بازیگرانش را همانجا لای زباله‌ها رها می کند و دو نمای شب و روز از تهران را  نشان می دهد و پایان. گویی که در گذر همین شب و روزها هنوز هم لای زباله ها دست و پا می زنند. پایان تلخی که کنایه ای بود برای زندگی آدمی امروزی که به دنبال پول وارد هر زباله دانی می شود. 


  • محرم منصوری زاده

فیلم

نقد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی